Saturday, July 12, 2008

بدون شرح

خواب پریشانی ست
لغات از من فرار می کنند و من هر آنجه میدوم نمی یابمشان
بر جای خالی گریسته ام و واژه مناسب آن دورترها چشمک میزند
می ترسم قلم بردارم و بنویسم ، فردا مداد ها خواهند گریخت
آن مداد نه! هدیه تولدم ست
و من امسال سی ساله می شوم

Saturday, November 25, 2006

EVERYTHING IS DISGUSTING

ميگه: فلاني انقدر انرژي منفي داره كه اين انرژي به خودش بر مي گرده
ببين ، وقتي فلان تصميم رو گرفت دختر خالش مرد
مگه نمي بيني 4 ساله كه عقد كرده ولي هنوز خونه مامانشه
از وقتي پاش اينجا باز شده من مريضم

وقتي اين حرفا رو ميزد ، ماهيچه هاي صورتش منقبض شدن ،لابلاي چين هاي روي چونه و گونه اش مويرگهاي قرمزي رو مي ديدي كه با هر ضربان قلب ميخواستن خونشونو بپاشن بيرون و تو نفرت رو توي چشمهايي كه هميشه فكر مي كردي مهربون ترين چشماي دنيان مي ديدي


دلت ميخواست بهش بگي :مگه نمي بيني بعد از تحقير كردنش با صورت رفتي تو جوب.
مگه نفهميدي وقتي با نيش زبونهات آزارش دادي حكم بازداشت شوهر خواهرت رو آوردن.
مگه گوشهات پچ پچ مردم رو وقتي از عروسي خواهرت بيرون ميرفتن نشنيد ،همهمه بي آبرويي جشنتون


ميدوني چيه؟ اين كثافت حتي ارزش ديدن و فكر كردن هم نداره، بهتره سيفون رو بكشي و بياي بيرون.

Monday, November 20, 2006

WHAT DO PEOPLE SAY?

به دانه هاي پراكنده زرشك نگاهي انداخت
الان حالش كمي بهتر بود
نمي دونست با چه رويي بين اونهمه نگاه برگرده
به نيم ساعت قبل و حماقت خودش فكر كرد
همهمه مهمانها ونوارهاي نور كه هرزگاهي روي صورتش مي افتاد،هيجان زده اش كرده بود
لابه لاي خطوط نور نگاههاي غريبه اي براندازش مي كرد
به سلامتي .... به سلامتي
صداي ضربان قلب خودش رو مي شنيد كه هي تند تر و تند تر ميزد
زير چشم يه نگاه به سمت منبع نور كرد..
هنوز نگاهش ميكرد.
اينهمه هيجان براش خوب نبود
به سلامتي .... به سلامتي
ولي ضربان قلبش آروم نميشد
به سلامتي .... به سلامتي
به سلامتي .... به سلامتي
به سلامتي .... به سلامتي
حالا چي ميگفتن؟؟؟ اين فكر ديوونش ميكرد
يكي ازدانه هاي زرشك رو برداشت و به دهان گذاشت
تلخي دانه هاي زرشك از فكر بيرون رفتن از دستشويي دلنشين تر بود
يك دانه ديگر و بازهم و بازهم

Thursday, November 16, 2006

WHO'S BROKEN THE LOCK

به يكباره دنيا بر سرم خراب شده
نميدانم به چه كسي ناسزا بگويم
آيا فرياد مرا خواهد شنيد
قلابي براي رخت نمي يابم
با يك دست كيف و ژاكتم را نگه داشته ام
و يك پا را به در
در اين وضعيت يا زمين را كثيف ميكنم يا خود را
دستگيره در شكسته است
من يك زنم
حتما يك مرد آنرا شكسته

Wednesday, November 15, 2006

A GOOD LESSON

:در توالت يك رستوران
.دستاني كه اين توالت را مي شويد ، سرو و پخت غذاي شما را به عهده دارد
.حالا اگه دلتون خواست كثيفش كنيد

Monday, November 13, 2006

GOD GIVEN RIGHT



Toilet is the center of life.
Peeing alone is a God given right.
written by an unknown poet
بالاخره پس از فراغت يافتن از جستجوي جايي براي عكسهايم و متعاقب آن جايي براي عكس اولم بايد جايي براي اين قبيل حقوق بشر مي يافتم

Sunday, November 12, 2006

SECOND PLACE FOR THE FIRST PICTURE



:مژده مژده
.بالاخره جاي دومي براي عكس اول انتخاب كرديم
به زودي يك توالت عمومي در اين مكان راه اندازي خواهد شد. از تمامي شما عزيزان كه تمام اين مدت علارغم رنج و مرارتهاي بيشمار صبر كرديد سپاسگذارم